بنابراین حضرت زهرا(س) نقش بسزایی در تشکیل حکومت اسلامی پیامبر(ص) و ائمه معصومین (ع) دارد. ایشان در بیانی عمیق نقش پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) را به عنوان رهبران حکومت اسلامی اینگونه تبیین میکند که: «پیامبر(ص) و علی(ع) دو پدر جامعه اسلامی میباشند که کجیها را راست و انحرافات را اصلاح مینمایند. اگر مردم اطاعت کنند، آنها را از عذاب جاودان نجات میدهند و اگر همراه و یاورشان باشند، نعمتهای همیشگی خداوندی را ارزانیشان میدارند.»[۴]
در این حدیث نبوّت و امامت، سرپرست اجتماع و ولی مردم معرفی میشوند؛ که نقش آن دو، اصلاح امور و هدایت به سوی رستگار است. حضرت زهرا(س) در این کلام عمیق، تسلیم بودن افراد، به امر رسول و امام در جامعه را اصلی استوار معرفی میکند و نه تنها بیهیچ قید و تبصرهای آن را اعلام میدارد؛ بلکه برای تأکید بیشتر بر لزوم اطاعت محض از رهبر، به عنوان محور تداوم اجتماع، به بیان دستاوردهای آن میپردازد و ثمره نهایی ان را رهایی از عذاب بر میشمارد. از این رو حضرت، به حضور اجتماعی افراد با محوریت مدار ولایت سفارش میکند. که اولین و متداومترین محصول آن مصونیت از مطلق گرفتاریها و رنجهاست. همچنین در تاکید دوباره حضرت، افزونی نعمتهای خدا در اثر اطاعت از ولایت نوید داده میشود. پس در تشکیل حکومت اسلامی ولایتپذیری منهای عزم راسخ در پایبندی عملی به آن، معنا و ارزشی نخواد داشت. در همین رابطه حضرت زهرا(س) در بحبوحة سرپیچی مهاجر و انصار از ولایت به «معاذبن جبل» گوشزد میکند که: «ای معاذ! همانا خودم نزد تو آمدم و از تو طلب یاری دارم. زیرا که با پیامبر(ص) بیعت کردی تا او و فرزندان او را یاری و از آنان دفاع کنی؛ همانطور که از خود و خاندان خود دفاع میکنی»[۵]در این عقاب، حضرت زهرا(س) دلیل انتظار خود را از معاذ برای حمایت، پیمانی معرفی میکند که با پیامبر(ص) بسته شده است. در حقیقت حضرت به همه مسلمانان اعلام میکند که در مقابل ولایت، مسئولیت همراهی و حمایت، مضاعف خواهد شد زیرا این اصلی است که هرگز تحت تأثیر اقتضائات شرائط قرار نمیگیرد؛ چرا که حضرت با وجود آگاهی کامل از فشار سیاسی دستگاه حاکم بر حامیان ولایت، باز هم صراحتاً بیان میدارد که برای طلب یاری آمده است و از مسلمانان حقیقی در این شرایط هم، انتظار حضور فعال اجتماعی و حمایت دارد.
نقش حضرت زهرا (س) در دفاع از ولایت
فاطمه زهرا(س) کسی است که در مقابل تمام جریانها که درجهت براندازی اصل اسلام که همانا پذیرش ولایت و تسلیم بودن در برابر خداوند است، ایستاد و خار چشم عوامل ولایت ستیز شده حال این سوال مطرح است که چرا خارج کردن ولایت از حکومت، برای این جریان از اهمیت اولیّه برخوردار است و چرا فاطمه زهرا(س) تا سر حد مرگ از ولایت دفاع میکند؟
در روایتی امام باقر(ع) میفرماید: «بنی الاسلام علی خمس: علی الصلاة و الزکاة و الصوم والحج و الولایة و لم یناد شی کمانودی بالولایة»[۶] اسلام روی پنج پایه نهاده شده، نماز و روزه و زکات و حج و ولایت و به چیزی مانند ولایت فریاد زده نشده، امام (ع) در این روایت به پیکره اسلام اشاره میکند که در رأس آن ولایت قرار دارد و اهرم ولایت است که دیگر اهرمها را بر پا میکند. پس هر کس ولایت را قبول کرد اسلام را به طور کامل پذیرفته است و طبق این روایت هر کس ولایت را نپذیرفته باشد ارکان اسلام هم از او قبول نمیشود. به همین جهت امام باقر(ع) میفرمایند: به هیچ چیز مانند ولایت فریاد زده نشده است.
بنابراین در زندگی حضرت زهرا(س) مهمترین چیزی که دیده میشود، بحث حمایت آن حضرت از جایگاه ولایت است. این مطلب از کلمات و اعمال آنحضرت کاملاً مشهود است.
ایشان در خطابی که به امیرالمومنین(ع) داشتند میفرمایند: «ای ولی امر من! روحم به فدای روح تو جانم سپر بلای تو ...» از این بیان روش میگردد که آن چیزی که حضرت زهرا(س)، ارزشمندتر از جان خود دیدند و آن عظمت را فدای آن کردهاند، ولایت بوده. زیرا که حضرت زهرا(س) با خطاب «ولیّ امر من» جان و روح خود را فدای ایشان میدانند. بنابراین شناخت و معرفت به ولیّ زمان از ویژگیهای بارز حضرت زهرا(س) به شمار میآید. امام صادق(ع) طی بیاناتی از شیعیان این انتظار را دارد که نسبت به امامان خویش معرفت و شناخت داشته باشند و بعد از شناخت، با دل و جان، ولایت آنها را بپذیرند و سراپا تسلیم فرامین آن بزرگواران باشند، و آن چنان به ولایت اهل بیت(ع) دلبسته باشند که شادی و حزن، خوشی، و ناخوشی و تمام لذائذ و شدائد زندگی خود را با ولایت و محبت ائمه(ع) پیوند زنند.
فرازهایی از خطبة حضرت زهرا(س) در دفاع از ولایت
حضرت زهرا(س) در حمایت ازولایت حضرت علی(ع) در خطبههای مختلف سخنان مهمی ایراد کردهاند. ایشان در خطبههایشان از فداکاریها و رشادتهای امیرالمومنین(ع) برای پیشبرد اسلام سخن گفتند و خطاب به مردم فرمودند: در پس از بعثت رسول خدا(ص) هرگاه مشرکین آتش جنگ برافروختند، خدا آن را خاموش کرد، و هرگاه شیطان سر برداشت، یا مشرکی ندا میداد تا یورش بیاورد، رسول خدا(ص) علی(ع) را در کام سختیها و شعلههای میانداخت. و علی(ع) بر جای ننشست، تا بر سر و مغز مخالفان کوبید و با شمشیر مشکلات و تهاجمات را از سر راه اسلام برداشت ...»[۷] و درجایی دیگر در اعتراف به ارزشهای امام علی(ع) فرمودند، «سوگند به خدایی که تو را به رسالت انتخاب کرد و (برای هدایت انسانها) برگزید و تو را هدایت کرد و امت اسلامی را به وسیله تو هدایت نمود تا زندهام، همواره به ارزشهای امام علی(ع) معترف خواهم بود»[۸] . البته از این بیان اعتراف حضرت زهرا(س) به امامت و ولایت آنحضرت روشن میگردد.
بنابراین ولایت مداری زمان نمیشناسد و عشق به ولایت با گذشت زمان کهنه نمیشود. آن چه مهم است اینکه انسان همواره باید به امام زمان خود شناخت و آگاهی داشته باشد و او را به درستی بشناسد و فرهنگش را به جامعه معرفی کند و گرنه با عدم شناخت به امام زمان مانند کسی خواهد بود که به مرگ جاهلیّت مرده است. «من مات و هو لایعرف امامه مات میتة جاهلیّة»[۹]
حضرت فاطمه زهرا(س) در اثبات امامت و ولایت علی(ع) در بیاناتی فرمودند:
«مثل امام، مانند کعبه است، مردم باید در اطراف آن طواف کنند. نه آن که کعبه دور مردم طواف نماید»[۱۰]
ایشان همچنین درباره غصب خلافت فرمودند:
«قسم به خدا اگر حق را به اهلش واگذار میکردند و از عترت رسول خدا(ص) اطاعت مینمودند، در نفر هم (درباره حکم خداوند) با یکدیگر اختلاف نمیکردند و امامت همان گونه که رسول خدا(ص) معرفی فرمود، از علی (ع) تا حضرت قائم - (عج) فرزند نهم امام حسین(ع) - از جانشینی به جانشینی دیگر به ارث میرسید.»[۱۱]
حضرت فاطمه(س) درجای دیگر نظام امت اسلامی و مصون بودن از پراکندگی و تفرقه را در گرو امامت و پیروی از رهبر و ولایت خودشان معرفی میکند و میفرمایند: «خدا اطاعت و پیروی از ما (اهل بیت(ع)) را سبب برقراری نظم اجتماعی در امت اسلامی و امامت و رهبری ما را عامل وحدت و در امان ماندن از تفرقهها قرار داده است»[۱۲]. بنابراین می بینیم که هیچ کس به اندازه حضرت زهرا(س) شایسته دفاع از حریم پیامبر(ص) نبود، زیرا وی حلقة میان نبوت و ولایت است و برترین واسطه و بهترین پیوند، میان رسالت و وصایت.
فاطمه زهرا(س) همچنین در حمایت از ولایت امیرالمومین علی(ع) در توبیخ انصار میفرماید: «شما با آن همه سوابق درخشان و خدمت به اسلام ازعهده امتحان الهی برنیامدید و با سهل انگاری امامت و خلافت وصی پیامبر (ص) را نپذیرفتید و با کمال میل و علاقه دعوت شیطان را مورد استجابت قرار دادید و پذیرفتید. انصار در بیاهمیت شمردن و بیاعتنایی به نصوص خلافت الهی، در خصوص مولای متقیّان (ع) به همه مسلمانان سبقت جستند، هنگامی که حرص خلافت و امارت، آنها را واداشت که در سقیفه بنی ساعده مجلس شورایی تشکیل بدهند تا با یکی از قبیله انصار بیعت کنند.»
ایشان در ادامه سخنانش در مورد انصار میفرماید:
«پس بر شتر دیگران نشان مالکیّت زدید و به آبشخوری که از آنِ شما نبود، وارد شدید، یعنی خلافت را که در آن حقی نداشتید غصب کردید. این در حالی است که زمانی از پیمان شما نگذشته است. کاری که شما کردید فتنهای تبهکارانه بود. شما حق را به ناروا از صاحبش ربودید تا به پندار خویش از پدید آمدن فتنه و آشوب جلوگیری کنید؛ اما هر کدام مصیبت سهمگینتر از دگرگون کردن مسیر اسلام و تبدیل مقررات آن و پایمال نمودن حقوق تردیدناپذیر خاندان وحی و رسالت است و رفتاری اینگونه خشونت بار و لبریز از قساوت».
ایشان در پایان میفرماید: «فهیهات منهم» این کجا و منصب خلافت رسول اکرم(ص) کجا؟ و «انّی تؤفکون» به کجا سوق داده میشوید؟ چگونه شیطان امری را که در خور شأن شما نیست برای شما جلوه داده است؟»
بنابراین فاطمه زهرا(س) با این خطبههایش روشنگری بسیاری در دفاع از ولایت و آشکار کردن وجهه سران غاصب ولایت داشته است. که از ویژگیهای ممتاز زندگی ایشان شمرده میشود.
شیوههای مبارزاتی حضرت زهرا(س) در دفاع از ولایت
فاطمه زهرا(س) در دفاع از ولایت، به از دست دادن موقعیت ظاهری امیرالمومنین علی(ع) در مسئله خلافت نمیاندیشید مگر خلافت و پست و مقام ظاهری چه تأثیری در زندگی رفاهی و مادی این خانواده داشت. فاطمه(س) به امانتی الهی میاندیشید که در غدیر خم رسما به عهده امیرالمومنین علی(ع) و خاندانش واگذار شده بود. وی نگران اداء امانت و در پی انجام وظیفه دینی و شرعیاش بود و برای بازگردانیدن خلافت به مسیر اصلیاش از همان روزهای آغازین، مبارزه مسالمت جویانهای را آغاز کرد.
وی در این راه از دو جنبه مبارزات خویش را آغاز کرد. از یک طرف، با روشنگریها و بیان حقایق مردم را بیدار و هوشیار نمود و از طرف دیگر، خطرات بزرگی را که اسلام و مسلمانان را تهدید میکرد به مردم گوشزد کرد. در حقیقت راهکار مبارزاتی حضرت زهرا(س) مقابله با تبلیغات دشمن و بصیرت دادن مسلمانان از گذشته و یادآوری آن چه اتفاق افتاده و آن چه در حال وقوع میباشد بوده است.
بهترین و ارزشمندترین امکان و امتیازی که حضرت فاطمه(س) درهمه مراحل مبارزاتی از آن استفاده کرد آبرو وحیثیت و موقعیت بسیار ممتاز او در جامعه بود؛ موقعیت بینظیری که ایشان به عنوان برترین زن جهان در نزد خدا داشت و پیامبر(ص) بارها و بارها این منزلت را برای مردم بیان کرده است بود.
بنابراین با شروع راهکار مبارزاتی حضرت زهرا(س) بدون تردید حقانیت و مظلومیت امیرالمومنین علی(ع) حتی برای نزدیکترین دوستانش اینچنین اثبات نمیشد و بسیاری از حقایق برای همیشه درهالهای از ابهام باقی میماند. همچنین چهره مخالفان این گونه برای کسی جز معصومین(ع) بر ملاء نمیشد و آنان میتوانستند با تبلیغات، چهرهای وارونه از آن مقطع تاریخی به تصویر بکشند. بین در این میان حضرت زهرا(س) به خوبی عمق توهین و جسارت نسبت به پیامبر (ص) و خاندانش را تبیین و روشنگری نماید.
حضرت فاطمه(س) برای دفاع از حق ولایت از شیوههای مختلفی بهره برده است که عبارتند از:
۱- بسیج نیروها و تشکیل هستههای مقاومت
حضرت زهرا(س) وقتی میدید که همه مسلمانها اعم از مهاجر و انصار در خواب غفلت فرو رفتهاند و از موضوع بسیار مهمی چون ولایت که رسول خدا(ص) در غدیرخم آنرا استحکام بخشیده است فاصله گرفتهاند. به تنهایی و به حکم آیه «قل انّما اعظکم بواحدة ان تقوموا لله مثنی و فرادی ثم تتفکرّوا»[۱۳]تصمیم به قیام و مبارزه گرفت. از این رو خطاب به امیرالمومنین علی(ع) فرمود: نزدیکترین زن به خدا آن زنی است، تا زمانی که به معاونتش نیاز نیست در قعر خانه باشد اما اکنون وضعی پیش آمده که وظیفه الهی ام اقتضا میکند که از قعر خانه بیرون آمده و به درب خانههای مهاجر وانصار بروم تا مسئولیت آنان را نسبت به تشکیل حکومت اسلامی و امامت و ولایت حقّه تو یادآور شوم.
با موافقت امیرالمومنین(ع)، هنگام غروب حضرت زهرا(س) سوار بر الاغی میشد و به همراه علی(ع) و حسنین(ع) در دو طرف الاغ، به خانههای مهاجر و انصار میرفتند. فاطمه زهرا(س) غفلت فاصله گرفتن آنها از تشکیل حکومت اسلامی و فراموشی انتخاب ولایت علی(ع) را به آنها یادآورد کرده و فرمودند: مگر سخن خدا(ص) در غدیر خم را نشنیدهاید که فرموند: «من کنت مولا فهذا علی مولا؟» مگر نشنیدید که در غزوه تبوک رسول خدا(ص) فرمودند: «یاعلی(ع) انت منّی بمنزلههارون من موسی الا انّه لا نبی بعدی»؟[۱۴] اما جوابی که به حضرت دادند این بود که اگر ما با ابوبکر بیعت نکرده بودیم قطعاً جواب مثبت به تو میدادیم و با علی(ع) بیعت میکردیم. امّا آنچه از نتیجه فعالیت حضرت زهرا(س) در این رابطه نوشتهاند این است که از این طریق حضرت زهرا(س) توانستند فقط موافقت چهار نفر را کسب کنند.[۱۵]
۲- دفاع با استدلالهای روشن عقلی و قرآنی
حضرت زهرا(س) هنگامی که از راه اول نتیجه مطلوب را بدست نیاورد. راه دومی را انتخاب کرد و آن ادعای ارث بود تا شاید از این راه بتواند بیسوادی و چهره نادرست خلیفه مجهول و یا کذب طرفداران او را بر همگان آشکار و هویدا سازد و این خود شاید عاملی باشد بر آگاهی و رشد فکری مردم تا اینکه قیام کنند.[۱۶]
کودتاگران سقیفه با هدف محاصره اقتضای حضرت زهرا(س)، سرزمین فدک، که پیامبر(ص) به دخترش بخشیده بود را غصب کردند و برای توجیه عمل خود و فریب افکار عمومی، حدیث جعل نمودند. اما حضرت زهرا(س) همانطور که در تاریخ ضبط است طی مناظرهای با ابوبکر و هوادارنش پاسخ کوبندهای به آنان داد و آنها را به زانو درآورد. ولی این تسلیم و فریب ظاهری بود و در نهایت عمر با پاره کردن نامهای که خلیفه نوشته بود پاسخ آنحضرت را داد.[۱۷]
۳- تبلیغات دینی و آگاه کردن مردم
حضرت زهرا(س) وقتی در بستر بیماری افتادند، وقت را غنیمت شمرده تا با تبلیغات دینی، از عیادت کنندگانش و با تزریق داروی بیداری و آگاهی در وجدان مرده آنان، شاید به خود بیایند و در راستای تحقق حکومت اسلامی و دفاع از حق ولایت حرکت نمایند. از این روبه هر کسی اجازة ملاقات و عیادت نمیدادند. در حقیقت ایشان مبارزه منفی را شروع کردند. کسانی که حضرت فاطمه(س) مبارزه منفی با آنان کرد و اجازه عیادت نداد، ابوبکر و عمر بودهاند ولی آنان میکوشیدند که با تنها یادگار پیامبر(ص)، عیادتی نمایند. تا هر گونه تبلیغات مسمومی را که از غصب خلافت، فدک علیه آنان بوجود آمده بود، خنثی گردانند. اما حضرت زهرا(س) از توطئه آنان آگاه و با عیادت آنان سخت مخالفت میکرد. ولی با وساطت امیرالمومنین علی(ع) به عیادت فاطمه (س) آمدند. حضرت زهرا(س) نیز با یادآوری سخنان رسول خدا(ص) درباره خویش به آنان فرمود: به خدا قسم شما دو نفر مرا اذیت و آزار نمودهاید و آن ها با این سخن از خانه آنحضرت بیرون رفتند.[۱۸]
۴- گریههای حضرت زهرا(س)
حضرت صدیقه کبری(س) وقتی از سه راه طی شده نتوانست مردم را بیدار کند و آنان را متوجه مسئولیت دینی شان نماید، براساس تفکر و تعقل راه چهارمی را در دفاع از حق ولایت برگزید و آن گریه بر مظلومیت خود و نظام حکومت حقه اسلامی بوده است.
در تاریخ نام حضرت فاطمه(س) را به عنوان یکی از پنج نفری ذکر کردهاند که بسیار گریستند: آدم، نوح، یعقوب، یحیی و فاطمه(س).
اما کمتر کسی راز گریستن ایشان را پرسیده است. لذا ایشان با این کار برای مردم ایجاد انگیزه و سوال میکرد که چرا دختر پیامبر(ص) در حال اشک ریختن است؟
وی میخواست ذهن و اندیشهها را به سوی خود جلب کند و آنان را متوجه حقایق سازد. او میگریست از آن جهت که حق اسلام و به تبع آن حق امیرالمومنین(ع) نادیده گرفته شده است. برای این میگریست که از گذشته تاریخ و ... از جاهلیت ناخشنود بود و نمیخواست آن روزها تکرار گردد. برای این میگریست که کاروان بشریّت را براساس این سیر، رو به فنا و زوال می دید، مستضعفان را در رنج بیشتر مییافت و ستمکاران را قویتر و غالب تر میدید. سلاح حضرت در این مبارزه اشک بوده و ولایت ستیزان از گریههای ایشان به ستوه آمدند و تحمّل صدای گریه ایشان را نداشتند. زیرا حضرت با گریههای خود به امت اسلامی آگاهی داده و مظلومیت ولایت را بازگو میکردند. بنابراین فلسفه اشک ریختن حضرت زهرا(س) را میتوان مظلومیت امیرالمومنین علی(ع)، غصب خلافت و آینده تاریک جهان اسلام برشمرد.
۵- پاسداری از حریم ولایت تا مرز شهادت و وصیّت به اخفاء قبر
سران سقیفه وقتی به این نتیجه رسیدند که وجود علی(ع) و فضائل و مناقب و سازش ناپذیری ایشان استقرار حکومتشان ممکن نخواهد بود، به منزل آن حضرت هجوم بردند تا او را به زور برای بیعت با ابوبکر به مسجد ببرند امّا در این حادثه جانگداز و غمبار ضرب خوردن حضرت زهرا(س) در پشت درب و آتش زدن درب خانه پیش آمد و صدیقه کبری(س) تا مرز شهادت از حریم ولایت دفاع کرد. حضرت زهرا(س) بعد از اندک زمانی به شهادت رسیدند. اما به امیرالمومنین (ع) وصیت کردند که «مرا شبانه غسل ده و حنوط نما و کفن کن. شبانه نمازگزار و شبانه بدنم را در میان قبر قرار ده و هیچکس را از مرگ من آگاه نکن. امیرالمومنین علی(ع) نیز طبق وصیت آنحضرت عمل کرد.[۱۹]
نکته حائز اهمیت در اینجا اینست که هدف حضرت زهرا(س) از این وصیت کردن این بوده است که مردم همواره به یاد زهراء مظلومه باشند و همواره از خود سئوال کنند. که چرا وصیّت به اخفاء قبرش نموده است؟ چرا وصیت کرد که هیچکس در نماز دفنش حاضر نشوند؟ خلاصه اینکه ایشان از این وصیتها چه قصدی داشته است؟
آنچه در جواب این سوالات باید گفت اینکه که حضرت میخواست از این راه مردم به خود آیند و بیدار شوند و قیام به حق نمایند تا آن آرزوی دیرینهاش یعنی تشکیل حکومت اسلامی و به تبع آن ولایت امیرالمومنین (ع) است تحقق یابد.
۶- الگوی ولایت مداری حضرت زهرا(س) در عصر ظهور
حضرت مهدی (عج) ادامه دهنده راه حضرت زهرا(س) و آیینه تمام نمای اوست. زیرا اهداف و راه آن هر دو یکی است. هنگامی که پیامبر(ص) در بستر ارتحال بود و حضرت زهرا(س) حال پدر را مشاهده کردگریست و کم کم صدایش بلند شد. پیامبر(ص) علت را جویا شد. حضرت صدیقه کبری عرض کرد: «بعد از شما از تباهی و ضایع شدن دین و عترت میترسم»[۲۰] اینجا بود که رسول خدا(ص) او را دلداری و تسلّی خاطر داد به این که مهدی امت از نسل تو ظهور میکند و ریشه گمراهی را از میان بر میچیند.
حضرت زهرا(س) و حضرت مهدی(عج) هر دو احیاگر سنت فراموش شده جدّشان بودند و هستند. و هر دو مظلوم واقع گردیند. امیرالمومنین علی(ع) در ترسیم مظلومیت همسرش فرموند: «ان فاطمة بنت رسول الله لم تزل مظلومة من حقها ممنوعة» «یعنی فاطمه(س) دختر پیامبر(ص) همواره ستم دیده و از حق خود محروم بود». همچنین حضرت در ترسیم مظلومیت و غربت فرزندش مهدی (عج) فرمودند: «صاحب هذالامر الشرید الطرید الفرید الوحید» یعنی صاحب این امر، همان رانده شده، دور شده، یگانه و تنهاست.
از طرفی باید دانست ولایت، عشق وم محبت نیست بلکه لازمة ولایت، عشق و محبت است ولایت یک چینش اجتماعی است و چینش، یک نظم همراه با جلو رفتن به سوی کمال انسانی، اگر در جامعه، مظهر خدا که امام معصوم(ع) است در رأس مخروط جامعه قرار گیرد، جامعهای ولایی تشکیل میشود که به رفع تمام نیازهای مردم میپردازد. پس جریان سقیفه به ما مربوط میشود. زیرا اگر در آن زمان حاکمیت در مسیر امامت و ولایت قرار میگرفت، دیگر وضعیت بشر به این شکل نبود. حضرت صدیقه کبری (س) به خوبی از آینده بشر آگاه بود. لذا به ایستادگی در مقابل جریان ولایت ستیز پرداخت و با آن مبارزه نمود و در این راه از روشهای مختلفی که ذکر شد استفاده کرد تا بتواند صدای حقانیت اسلام را به گوش همه مسلمانان برساند؛ فلذا حکومت مدینة فاضله حضرت زهرا(س) در زمان ظهور حضرت مهدی(عج) تحقق مییابد.
بنابراین منتظران باید با سرمشق قرار دادن الگوی ولایت مداری حضرت زهرا(س)، راه آنحضرت را که همانا دفاع از ولایت تا مرز جانفشانی و شهادت ادامه دهند. در پایان متذکر می شویم که نباید حضرت زهرا(س) را تنها، الگویی برای زنان معرفی کنیم، بلکه اگر هر زن و مردی، عبودیت، تقوا و ولایت مداری حضرت زهرا(س) را داشته باشد به مراتب بلند زندگی دست خواهد یافت. در حقیقت نسبت دادن الگوی زنان، جفا به ایشان است. زیرا حضرت زهرا(س) الگوی تمام بشریت است و القابی چون «سیده نساء العالمین»، کافی است تا همه انسانها، ایشان را برای الگوی زندگی خود انتخاب کنند. این القاب، بدین سبب به حضرت زهرا(س) نسبت داده شده که ایشان نمونه کامل دینداری، حق مداری و دفاع ازنبوت و ولایت تا سرحد جان، بوده است. به حق باید فاطمه زهرا(س) را اولین شهید راه دفاع از ولایت علوی دانست. که در دفاع از امیرالمومنین علی(ع)، به این مقام دست یافت. بنابراین نتیجه فعالیتهای حضرت زهرا(س) در دفاع ازامام علی(ع)، روشنگریها و حق گوییهایی بود که در طول تاریخ برای اثبات حقانیت ولایت امامان معصوم(ع) به کار گرفته شده است.
«سید علی اصغر نمازی»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پاورقی:
[۱] . عوالم العالم، چاپ جدید، ج۱۱، ص ۲۵.
[۲] . فاطمه زهرا(س)، گزینهای الهی برای تشکیل حکومت حقه اسلامی ـ امیری تنکابنی، قم چاپ اول: ۱۳۸۴، ناشر خود مولف، ص ۴۱.
[۳] . همان.
[۴] . نهج الحیاة(فرهنگ سخنان حضرت زهرا(ُ)، محمد دشتی، انتشارات امیرالمومنین (ع)، چاپ چهارم، ۱۳۸۸، ص ۴۲.
[۵] . همان، ص ۲۱۴، بحارالانوار، ج ۸، ص ۱۰۳.
[۶] . اصول کافی، ج۲، ص ۱۸.
[۷] . نهج الحیاة، ص ۴۸.
[۸] . همان، ص ۵۰، مناقب ابن شهر آشوب، ج۳، ص ۳۳۰.
[۹] . میزان الحکمه محمدی ری شهری، انتشارات دارالحدیث، چاپ هشتم، ۱۳۸۶، ص ۲۴۷، بحارالانوار ۲۳/۷۶/۱.
[۱۰] . نهج الحیاة، ص ۴۴، بحارالانوار، ج ۳۶، ص ۳۵۳.
[۱۱] . همان.
[۱۲] . همان، ص ۴۲.
[۱۳] . سباء/۴۵.
[۱۴] . نهج الحیاة، ص۴۵، الغدیر، ج۱، ص ۱۹۷.
[۱۵] . فاطمه زهرا(س) گزینهای الهی برای تشکیل حکومت حقه اسلامی، امیری تنکابنی، قم، چاپ اول، ۸۴، ص۹۱. بحارالانوار، ج۲۸، ص ۲۶۷.
[۱۶] همان، ص ۹۲..
[۱۷] . شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱۶، ص ۲۳۴، مغرضانه نقل کرده است، ص ۲۷۴.
[۱۸] . فاطمه زهرا(س) گزینهای الهی برای تشیکل حکومت حقه اسلامی، ص ۱۵۷، بحارالانوار، ج۴۳، ص ۲۴۴- ۱۹۹.
[۱۹] . همان، ص۱۵۷، بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۱۸۴.
[۲۰] . نهج الحیاة، ص ۶۲، بحارالانوار، ج۲۲، ص ۴۸۴.
نظرات شما عزیزان: